داستان آکادمی تکامل ذهن
مجتبی تو به این دنیا نیامدی که مثل اکثر آدمها یک زندگی عادی داشته باشی از تولد تا مرگ، که فقط زنده باشی و زنده مانی کنی، تو باید زندگانی کنی و تمام زندگی را در نهایت عشق، آرامش، سلامتی، آزادی مالی و آزادی زمانی و مکانی تجربه کنی.
این ندا از اعماق درونم می آمد. اما من همیشه آنرا می شنیدم هر چند ضعیف اما می شنیدم. روزها و ماه ها و سالها گذشت و من بزرگ شدم، بخاطر جو متشنجی که در خانواده داشتیم که آرامش را از من سلب کرده بود و مخصوصا برای رسیدن به استقلال مالی، به اولین فرصت کاری که برخورد کردم واردش شدم و تا به خودم آمدم متوجه شدم حدود ده سال از ورودم به دانشگاه افسری ارتش گذشته است و در حال انجام کاری هستم که هیچ علاقه ای به آن ندارم و در یک عذاب همیشگی هستم.
مانند هزاران و میلیونها نفر دیگر در این دنیا که هیچ لذتی از شغل شان نمی برند، عاشق آن نیستند و فقط بخاطر کسب درآمد و امرار معاش آن کار را انجام میدهند و چنان به همان کار چسبیده اند که فکر میکنند تنها منبع رزق الهی فقط همان است و میترسند آن کار را رها کنند و کسب و کاری را آغاز کنند که عاشق آن هستند. چون ایمان ندارند به خداوندی که رزاق است، خداوندی که فراوانی را بر جهان حاکم کرده و بینهایت فرصت و منابع کسب درآمد وجود دارد. چون به خودشان و توانایی ها قدرت هایی که خداوند درونشان قرار داده است، ایمان ندارند. و به همین سادگی و در پنهان ترین شکل ممکن به خداوند شرک میورزند، چنان پنهان که گویی مورچه ای سیاه در ظلمت شب بر روی سنگی سیاه راه میرود و پنهان است.
در گذشته خیلی اهل مطالعه نبودم و بعد از نه سال روزمرگی در ارتش که برای من هر روزش مثل روز قبل بود، به تدریج در حال فراموش کردن رویاهای کودکی ام بودم، اما هنوز هم آن ندای درونی ام را می شنیدم که می گفت: مجتبی تو باید به موفقیت های بزرگ برسی و آزاد، شاد و ثروتمند زندگی کنی. تا اینکه با کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟” نوشته دکتر اسپنسر جانسون آشنا شدم.
این کتاب نقطه عطف زندگی ام شد و مرا مشتاق به تغییر و حرکت کردن کرد. همین کتاب شروع ورود من به دنیای موفقیت بود. سپس کتاب “حکایت دولت و فرزانگی” مارک فیشر و بعدش کتاب های بعدی و کتاب بعدی و ده ها کتابی که خواندم و فهمیدم موفقیت افراد موفق اتفاقی و شانسی نیست.
فهمیدم تمام انسانهای موفق شباهت هایی دارند، و مهمتر از آن فهمیدم که قوانینی در جهان هستی حاکم است که همه انسانهای موفق آگاهانه یا نا آگاهانه آن قوانین را در زندگی شان به کار گرفتند و از اکثریت جامعه که افراد ناموفق هستند، جدا شدند و به موفقیت های فوق العاده بزرگی رسیدند.
وقتی خوب به اطرافم نگاه کردم و دیدم که افرادی در همین شهر و کشور، با همین دولت، با همین اوضاع اقتصادی و تحریم ها و با همین شرایط یکسان در حال رشد، تعالی و موفقیت هستند. متوجه شدم که عوامل بیرونی از جمله جغرافیا، سن، جنسیت، تحصیلات، سرمایه اولیه و سایر عوامل بیرونی که در همین کتاب به تفصیل آنها را برایتان شرح داده ام، هیچ تاثیری در میزان سلامتی، شادی، کیفیت روابط کاری، خانوادگی، عاطفی و میزان درآمد و وضعیت مالی و آرامش مان ندارد. بلکه تمام شرایط مان را خودمان با ارسال فرکانس به جهان هستی که از افکار و باورهایمان سرچشمه میگیرد، رقم میزنیم.
و هر چه در جهت کشف این قوانین پیش رفتم، پی به قوانینی بردم ثابت و غیر قابل تغییر که از ازل بوده اند و تا ابد هم ادامه دارند. قوانینی الهی که برای هیچکس حتی پیامبران هم استثنایی قائل نبودند.
وقتی بهتر، بیشتر و عمیق تر با قرآن و خداوند آشنا شدم، فهمیدم تمام قرآن در مورد همین قوانین است و با تمام وجودم دریافتم، قرآن یک کتاب ماورا زمینی و فرکانسی است که خداوند جهان هستی را مانند یک سیستم خلق کرده و این قوانین را بر آن حاکم کرده است.
قوانین کیهانی خداوند را درک کردم، در زندگی ام به کار بردم و به چنان ایمان، شجاعت، قدرت و جسارتی رسیدم که توانستم به راحتی از ارتش بیرون بیایم و از همان روز اول زندگی من شروع به تغییر کردن و بهتر و عالی تر شدن کرد.
اینقدر عالی که از بیماری همیشگی رسیدم به سلامتی مطلق، از مقروض و بدهکاری به شرایط خوب مالی، از استرس، تشویش و اضطراب همیشگی به آرامشی غیر قابل وصف و رسیدن به شرایطی در تمام جنبه های زندگی، که نسبت به گذشته ام فوق العاده عالی و غیر قابل وصف هستند.
من که در گذشته بخاطر یک هفته مرخصی ساعتها و روزها دوندگی میکردم و احساس پرنده ای داخل قفس را داشتم، حالا با گذشت مدت کوتاهی آزاد و رها هستم و سرشار از لذت، ثروت، سلامتی، آرامش و سعادت هستم. و این تازه شروع این مسیر زیباست، زیرا انتهایی برای خوشبختی و سعادت وجود ندارد و قرار است که با هم قله های سعادت و خوشبختی را یکی پس از دیگری در نهایت آسودگی، لذت و آرامش فتح کنیم.
و بابت این همه نعمت و موهبت هر روز هزاران مرتبه خدا را شکر میکنم. از خدا خواستم که هدایتم کند به مسیری که عاشقانه تا آخر عمرم فعالیت و کار کنم، انگار که تفریح میکنم و دائما در حال تفریح هستم و جالب اینجاست هیچوقت حتی در تصورم هم نمی آمد که روزی بخواهم قوانین کیهانی خداوند را به شما عزیزانم آموزش بدهم و همان قوانینی که زندگی ام را متحول و عالی کرده نشر بدهم. اما خداوند این موهبت و رسالت پنهان درونم را برایم آشکار کرد، خیلی عالی به این مسیر هدایتم کرد و خودش مسیر را برایم هموار کرد، همچنان هم در این مسیر یار و یاورم هست و خواهد بود.
اینطور شد که بعد از موفقیت مالی در حوزه های دیگر و کسب نتایج عالی، آکادمی تکامل ذهن را تاسیس کردم و رسالت زندگی ام را بر این پایه قرار دادم، تا روزی که زنده هستم توحید عملی را نشر بدهم و با نشر قوانین کیهانی خداوند بتوانم دستی باشم از هزاران دستان پنهان خداوند.
خدا را شکر میکنم که این فرصت را به من داده است تا بتوانم تاثیرگزار باشم برای آنها که می اندیشند و به دنبال رشد و تعالی هستند.
درپایان با تمام وجودم به شما قول میدهم که اگر به تمام آگاهی ها و آموزه هایی که در فایلهای رایگان و دوره ها گفته ام و تمریناتی که برایتان طراحی کرده ام عمل کنید و متعهدانه این تمرینات را تا تبدیل شدن به شخصیت تان ادامه دهید طوری که با تغییر بنیادین در افکار و باورهایتان، در رفتار و اعمالتان تغییر ایجاد کند و اینگونه متفاوت عمل کردن جزئی از زندگیتان شود، سیل عظیمی از نعمت، موهبت و ثروت در تمام جنبه ها وارد زندگی تان می شود.
دلتون شاد لبتون خندون